روزنه

 

صفحه ی اصلی- تماس با ما - طراح قالب

عكس تصادفي

موضوعات

 

 

لینک دوستان

 

به سایت (سیکس دانلود)خوش آمدید
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روزنه و آدرس neda.sedighi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






زیباترین سایت ایرانی
جدید ترین سرویس وبلاگ
زیبا ترین قالب های وبلاگ
نازترین سایت ایرانی

 

آرشيو

 

بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390

 

نويسنده

 

ندا

 

آمار سايت

 

»
»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

  اين وبلاگ را صفحه خانگي خود كن !  به مدير وبلاگ ايميل بزنيد !  ذخيره كردن صفحه!  اضافه کردن اين وبلاگ به علاقه منديها!  لينک RSS 
site map site map ror html site map
  Add to Technorati

 

 كد جاوا

 


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 26463
تعداد مطالب : 177
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


 

تبليغات


محل قرار گیری کد های بنر

برای سی ام شهریور ماه زادروز شاعر کوچه "فریدون مشیری"

نويسنده : ندا

 

گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن‏چنان مات، که حتی مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم‏زدنی

زنده یاد فریدون مشیری

لينک ثابت |پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


من زنم همزاد بارون

نويسنده : ندا

من زنم همزاد بارون
هم نژاد کوه و تیشه
طعمه شیرین یه آغوش
معنی درخت و ریشه
عطر من اگه بپیچه
ذهن شعرهام تازه میشه
اگه دستامو بکارن
سبز میشم تا همیشه
من زنم که روح عشقو میسپاره به سینه ی مرد
من زنم مرحم درد عاشق های شبگرد
تنم از جنس بهاره
تو شبای کهنه و سرد
تک درخت ایستاده
تو هجوم وحشی درد
اما تو عمق نگاهم
یه قبیله بی کسی هست
روی هر گوشه ی قلبم
زخم بی هم نفسی هست
من زنم زن زمستون
زن شعرای پریشون
رو تنم زخم یه غربت
تو چشام هوای بارون

لينک ثابت |چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


خدا پرده‌ی پندار دریدند

نويسنده : ندا

 

کامه : فروغی بسطامی
آواز : شهرام ناظری
آهنگ : سیاوش نورپور و کیخسرو پور ناظری

مردان خدا پرده‌ی پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
...

یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند

یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند

جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند

همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند

زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند

چون خلق درآیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند

کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازه‌ی هر کس نبریدند

مرغان نظرباز سبک‌سیر «فروغی»
از دامگه خاک بر افلاک پریدند
 

لينک ثابت |چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


شاملو

نويسنده : ندا



به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی
سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در
آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات
اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا
را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!
.
.
.
.
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به
شکرانه‌اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش
برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما عزيز سرازیر کند:

رنگین کمانی به ازای هر طوفان
لبخندی به ازای هر اشک
دوستی فداکار به ازای هر مشکل
نغمه ای شیرین به ازای هر آه
و اجابتی نزدیک برای هر دعا


سخن آخر آن كه عيب کارم در اينجاست که من «آنچه هستم» را  با «آنچه بايد
باشم» اشتباه مي‌کنم!

خيال مي‌کنم كه آنچه  كه بايد  باشم هستم، در حالي ‌که  آنچه كه هستم نبايد باشم.


از زنده ياد احمد شاملو

لينک ثابت |دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


نويسنده : ندا

زندگي دفتري از خاطره هاست
خاطراتي كه ز تلخي رگ جان ميگسلد :
روزي از راه رسيد-
كه پدر لحظه بدرودش بود
ناله در سينه تنگ-
اشك در چشم غم آلودش بود
جز غم و رنج توانكاه نداشت
سينه اش سنگين بود-
قوت آه نداشت.
با نگاهي ميگفت :
پس از آن خستگي و پيري و بيماريها-
دفتر عمر پدر را بستند
اي پسر جان، بدرود !
اي پسر جان، بدرود !
لحظه اي رفت و از آن خسته نگاه-
اثري هيچ نبود
پدرم چشم غم آلوده حيرانش را
بست و ديگر نگشود.
***
زندگي دفتري از خاطره هاست
خاطراتي كه ز تلخي رگ جان ميگسلد :
روزي از راه رسيد-
كه چنان روز مباد
روز ويرانگر سخت
روز طوفاني تلخ
كه به درياي وجودم همه طوفان انگيخت
زورق كوچك بشكسته ما-
در دل موج خروشنده دريا افتاد
كاخ اميد فرو ريخت مرا-
مادر خسته تن خسته دلم-
ز من آهنگ جدائي دارد
حالت غمزده اش-
چشم ماتمزده اش با من گفت :
كه از اين بند گران عزم رهائي دارد.
***
مادرم آنكه چو خورشيد بما گرمي داد-
پيش چشمم افسرد
باغ سر سبز اميدم پژمرد
اشك نه، هستي من-
گشت در جانم و از ديده برخسار دويد
مادرم رفت و به تاريكي شبها گفتم :
آفتابم ز لب بام پريد.
***
زندگي دفتري ازخاطره هاست
خاطراتي كه ز تلخي رگ جان ميگسلد :
لحظه يي ميايد-
لحظه يي صبر شكن-
كه يتيمي سر راهي گريد
پدري نيست كه گردي ز رخش برگيرد
مادري نيست كه درمانده يتيم-
جاي در دامن مادر گيرد.
***
زندگي دفتري از خاطره هاست :
بارها ديده ام و مي بينم-
مادري اشك آلود
با نگاهي پردرد
چشم در چشم غم آلود پسر دوخته است
وز تهي دستي خويش-
بهر تنها فرزند-
سالها حسرت و ناكامي اندوخته است
پشت سر مي بيند-
دشت تا دشت، غم و غربت و سرگرداني
پيش رو مينگرد-
كوه تا كوه پريشاني و بي ساماني
من بجز سكه اشك-
چه توانم كه بپايش ريزم؟
نه مرا دستي هست-
كه غمي از دل او بردارم
نه دلي سخت كزو بگريزم
***

.: ادامه مطلب :.

لينک ثابت |یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


زندگی

نويسنده : ندا

شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است
دلش از غصه حزین بود و غمین

حال من می گو یم
زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست

که نشد بال زدو پرواز کرد
زندگی اجبار نیست

زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است
تو عبور خواهی کرد

از همان پنجره ها
با همان بال و پر پروانه

به همان زیبایی
به همان آسانی

زندگی صندوقچه ی اصرار پرستو ها نیست
زندگی آسان است

بی نهایت باید شد تا آن را یا فت
زندگی ساده تر از امواج است

پس بیا تا بپریم
وتا شبنم آرامش صبح

تا صدای پر مرغان اقاقی بال و پر باز کنیم
تا توانیم که ازاول آغاز کنیم و تا نهایت برویم

لينک ثابت |یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


من مست می عشقم هشیار نخواهم شد

نويسنده : ندا

من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش هستی بیدار نخواهم شد
امروز چنان مستم از باده ی دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد
تا هست
ز نیک و بد در کیسه ی من نقدی
در کوی جوانمردی عیّار نخواهم شد
آن رفت که می رفتم در صومعه هر باری
جز بر در میخانه این بار نخواهم شد
از توبه و قرّابی بیزار شدم، لیکن
از رندی و قلاّشی بیزار نخواهم شد
چون یار من او باشد بی یار نخواهم ماند
چون غمخورم او باشد غمخوار نخواهم شد
تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم
تا غمخورم او باشد غمخوار نخواهم داشت 
چون ساخته ی دردم در حلقه نیارامم
چون سوخته ی عشقم در ناز نخواهم شد
تا هست عراقی را در درگه او بازی
بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد

 

لينک ثابت |سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


نويسنده : ندا

 

لينک ثابت |چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را!

نويسنده : ندا

رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را
تا کی کنیم بی تو صبری که نیست ما را
بازآ که عاشقانت جامه سیاه کردند
چون ناخن عروسان از هجر تو نگارا!
ای اهل شهر ازین پس من ترک خانه گفتم
کز ناله‌های زارم زحمت بود شما را
از عشق خوب رویان من دست شسته بودم
پایم به گل فرو شد در کوی تو قضا را
از نیکوان عالم کس نیست همسر تو
بر انبیای دیگر فضل است مصطفا را
در دور خوبی تو بی‌قیمتند خوبان
گل در رسید و لابد رونق بشد گیا را
ای مدعی که کردی فرهاد را ملامت
باری ببین و تن زن شیرین خوش لقا را
تا مبتلا نگردی گر عاقلی مدد کن
در کار عشق لیلی مجنون مبتلا را
ای عشق بس که کردی با عقل تنگ خویی
مسکین برفت و اینک بر تو گذاشت جا را
مجروح هجرت ای جان مرهم ز وصل خواهد
این است وجه درمان آن درد بی‌دوا را
من بنده‌ام تو شاهی با من هر آنچه خواهی
می‌کن، که بر رعیت حکم است پادشا را
گر کرده‌ام گناهی در ملک چون تو شاهی
حدم بزن ولیکن از حد مبر جفا را
از دهشت رقیبت دور است سیف از تو
در کویت ای توانگر سگ می‌گزد گدا را
سعدی مگر چو من بود آنگه که این غزل گفت
«مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا»

لينک ثابت |سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


می گویند انسان در داشتن باور آزاد است؛

نويسنده : ندا

می گویند انسان در داشتن باور آزاد است؛
می تواند به سنگ باور داشته باشد به شرط آنکه سر کسی را نشکند.
می تواند به آتش باور داشته باشد به شرط آنکه خانه کسی را نسوزاند.
می تواند به آب باور داشته باشد به شرط آنکه زیر آب کسی را نزند.
می تواند به خورشید باور داشته باشد به شرط آنکه آنرا یگانه منبع روشنایی انسان نداند.
می تواند به عشق باور داشته باشد به شرط آنکه عشق دیگران را پست نشمارد.
می تواند به مال و مکنت باور داشته باشد به شرط آنکه برای فخر فروشی نباشد.
می تواند به علم و دانش باور داشته باشد به شرط آنکه آنرا تنها نجات انسان نداند.
می تواند آزادی را  باور داشته باشد به شرط آنکه آنرا در اسارت دیگران نبیند.
می تواند خوشبختی را باور داشته باشد به شرط آنکه در بدبختی دیگران نباشد.
می تواند به خدای یکتا باور داشته باشد به شرط آنکه دیگران را کافر و ملحد نشمارد.

لينک ثابت |دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


اگر عشق نبود

نويسنده : ندا

از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟

بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره‌ی کبود، اگر عشق نبود

از آینه‌ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟

در سینه‌ی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟

بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود

از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟

لينک ثابت |شنبه 11 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


مهربانترین مهربانان!

نويسنده : ندا

میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟؟جایی که میری مردمی داره که می شکننت؛ نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی . توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم

لينک ثابت |شنبه 11 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


معنی واقعی عشق

نويسنده : ندا

پسر به دخترگفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجود تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت.... ممنونم.
تا اینکه یه روز اون اتفاق افتاد حال دختر خوب نبود.... نیاز فوری به قلب داشت... از پسر خبری نبود... دختر با خودش گفت: می دونی که من هیچ وقت نمی ذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فداکنی.... ولی این بود اون حرفات؟... حتی برای دیدنم هم نیومدی... شایدمن دیگه هیچ وقت زنده نباشم... آرام گریست و هیچ چیز نفهمید.... چشمانش را بازکرد... دکتر بالای سرش بود گفت چه اتفاقی افتاده؟... دکتر گفت نگران نباشید ... پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده. شما باید استراحت کنید... در ضمن این نامه برای شماست... دخترنامه رو برداشت. اثری از اسم روی پاکت نبود....بازش کرد درون نامه چنین نوشته بود...

سلام عزیزم الان که این نامه رو میخونی منم در قلب تو زنده ام...ازدستم ناراحت نباش که بهت سرنزدم... چون می دونستم که اگه بیام هرگز نمیذاری قلبمو بهت بدم. پس نیومدم تا این کارو انجام بدم ...امیدوارم که عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت...)

دختر نمی تونست باور کنه... اون این کار و انجام داده...اون قلبشو به دختره داده بود...

آرام آرام اسم پسر رو صداکرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد... وبا خودش گفت: چرا حرفشو باور نکردم...

لينک ثابت |شنبه 11 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


نويسنده : ندا

 

لينک ثابت |جمعه 10 شهريور 1391برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |



درباره ما

 

امروز دنبال عشقی هستیم که دیروز آن را در خانه ی کاهگلی خود محصور کرده ایم و روزنه هایش را به مرور زمان بسته ایم !!

 

پيوند روزانه

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

نازترین سایت ایرانی
زیباترین سایت ایرانی

زیبا ترین قالب های وبلاگ
زیباترین ها
عکسهای خارجی

 

 

جستجو

 

Google
  
            
     در كل اينترنت
     در اين سايت

 

سرویس دهنده

 


Www.LoxBlog.Com

 

Copyright © 2010

Powered by: LoxBlog.Com|designer: NazTarin.Com