باد
پرده ها را آرام تکان می دهد
و ما
بچه های خوش باور
...
لبریز از اضطراب و امید،
زوایای نیمه روشن را به هم نشان می دهیم !
درختان سبزند و
ماشین ها و گنجشکها
بلند بلند چیزی می گویند !
این جا نیز،
حرفی به ارزش یک لیوان آبِ خنک
به دستِ دلی نمی رسد !
باید برگردیم !
باید به جایی برگردیم که رنگِ دامنه هایش
تسکین بخشِ اندوه بی پایانمان باشد !
به جایی که چون خاشاک های پوسیده،
از لابه لای شاخه های سرسخت تر،
به خاکِ جارو شده رسوب کنیم !
باد ،
ما را خواهد برد !
خواهد برد و باران
به خاک تبدیلمان خواهد کرد !
به خاکی که طلاست
و مرگ را غیر قابل تغییر ساخته است
خاک،
خاک گسِ حسادت و حیات !
حسین پناهی